«عرفه»، روز معرفت است، روز جاودانگی و ابدیت، روز عشق و فرزانگی.
روزی که غبار عصیان و افسار گسیختگی، از قلبها زدوده میشود؛ روزی که هنگامهی حضور و شوق «توبه» است. «عرفه»، روزی است که ملائک در عرفات، سبد سبد گلواژه های رحمت الهی و طَبق طَبق شیرینی اجابت در دست، میرسند.
«عرفه»، روزعشق است و مهربانی؛ روز بهار فرصتها و هنگامه رویش گلستان «رحمت» است.
«عرفه» نگین انگشتری ذیحجه است، نغمه ی زیبای شکفتن در باغ صفا و مروه، شعر مشعر دل،
صفای «صفا دلان»، مروّت «مروه پویان» و زمزمه ی «زمزم نوشان» است.
«عرفه»، روز اشک است و ناله. «عرفات»، سرزمین اشکها، سرزمین عشق، سرزمین میعاد،
سرزمین نور و سرور، سرزمین تقوا و توبه و سرزمین درد و درمان است. از گوشه گوشه ی این دشت،
ندای «لَبَّیْکَ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ ...» به عرش برین میرسد.